حرف هایی که خودم زدم تواین فضای مجازی که حتی آدمای توشم مجازین


مَه نامه
نوشته های این وبلاگ تنها غباری از کتابم اند ،ساده و بی آلایش تنها برای خاطراتم


دو شنبه 27 آذر 1391برچسب:,
حرف هایی که خودم زدم تواین فضای مجازی که حتی آدمای توشم مجازین
.دلم خیلی گرفته چند وقته البته تو وجودم این حسو دارم وجلوی ِدوستا و خونوادم بُروز نمی دَمش، دنیایِ نامردیه .واقعاٌ،هیچ کسی نمی فهمه درد آدمو.

.یواش یواش دارم مثل همه ی ادمای معمولی میشم ،بی قانون،بی توجه،دروغ گو آخه اینا همیشه سرَترن از .راستی و پاکی وسادگی باورندارین ؟ برای امتحان بیاین 1دروغ خوشکل به کسی که دوسش دارین بگین یا هرکسی .که باهاش نزدیکین ببینین چقدر خوش حال میشه چقدر چشماش برق میزنه ولی حالا بیاین مثل یه مرد بگین دروغ .گفتین پشیمون ببینین ونشون بدینش چقدر طرفتون ازتون بیزار ودلخور میشه به همین سادگی ما آدماهمدیگرو .از بین می بریم فقط برای خودخواهی های خودمون . 

. 1ماه میشه یا شایدم بیشتر به یه شخصی که یه روزی جونم بود زنگ زدم ادرس پستی خونتونو بده می خوام نامه .هایی که 1سال پیش برات نوشته بودم وهدیه ایی که برات خریده بودمو بفرستم به خاطر کارای شخصیش اصلا .یادش نمونده منه درمونده چی بهش گفتم،نمی خوام اینو بگم ولی می دونم عشقش هوش از سرش بریده یادمه .بهم گفت با کمال بی شرمی وقتی که من شب ها زیر تاریکیِ شب گریه هام پرده ی قلبمو داشت سوراخ می کرد .از فریادها یی که توش مونده بودگفت که با عشقشه، چه زندگی مسخره ایه دارم نه ؟آخه اگه می شد به قرآن .دیگه حتی بهشم فکر نمی کردم ولی میسوزه،می سوزه قلبم حسادت که بدترین چیز روانی برای آدمه سراغم اُمده .ازخودم بدم میاد وقتی به توفکر می کنم /کاشکی حتی خیالتم نیاد که به عشقت حسادت بکنم...

.به 1 نفر گفتم که بیا محرمِ دلم شو بیا تسکینم بده کاری کن که اشکم جاری نشه ولی انگاری انتظار جونشو .داشتم اینقدر منو پس زد که دارم یه آدم عادی میشم یه بی احساس برای آینده ...

.این وبلاگ مسخررو درست کردم که شعرایی رو که تو کتابم نمیارمش رو اینجا بنویسم و1نفر بنویسه شعرت این .معنی رو داشت واقعا چقدر دلت شکسته ولی 1آدم پانشد که بفهمه اونیم که گفت همونی بود که پسم زد .همه .این حرفا بی معنیه همه خودخواه چه دنیایِ تاریکی ما آدما داریم / همه ازدنیای عاشق بیزاریم...

                         

خوشبختیت آرزومه ولی کاشکی می فهمیدی چقدر سخته گفتن این حرف برای من چون قرارِ بی من خوشبخت بشی ... 







نظرات شما عزیزان:

baya
ساعت9:02---13 دی 1391
بنازم کسایی رو که از درد می نویسن و از خودشون می نویسن خاطرات می نویسن اینجا واسشون شده یه دفتر خاطره یه دفتر دل ولی بجای مرحم تیغی به اسم تبلیغات میاد روش


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها:
+ دو شنبه 27 آذر 1391برچسب:, | 19:38 | مهیار

This template generated and design by Nightnama on 2013 do not Copy